Tis Tis

نمی گویم...

 نمي گويم که خاموشم مکن 

من نمي گويم که خاموشم مکن

من نمي گويم فراموشم مکن

من نمي گويم که با من يار باش

من نمي گويم مرا غم خوار باش

من نمي گويم،دگر گفتن بس است

گفتن اما هيچ نشنفتن بس است

روزگارت باد شيرين! شاد باش

دست کم يک شب تو هم فرهاد باش

بعد ازاين با بي کسي خو مي کنم

هر چه در دل داشتم رو مي کنم

نيستم از مردم خنجر بدست

بت پرستم بت پرستم بت پرست

بت پرستم،بت پرستي کار ماست

چشم مستي تحفه ي بازار ماست

درد مي بارد چو لب تر مي کنم

طالعم شوم است باور مي کنم

من که با دريا تلاطم کرده ام

راه دريا را چرا گم کرده ام؟؟؟
 

نویسنده: محمد تیس تیس ׀ تاریخ: سه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ددرب سلولم...

قفل غم بر درب سلولم مزن!

من خودم خوشباورم گولم مزن!

حالمان بد نيست غم کم مي خوريم؛

کم که نه! هر روز کم کم مي خوريم

آب مي خواهم، سرابم مي دهند

عشق مي ورزم عذابم مي دهند

خود نميدانم کجا رفتم به خواب

از چه بيدارم نکردي آفتاب؟؟

خنجري بر قلب بيمارم زدند

بي گناهي بودم و دارم زدن

ددشنه اي نامرد بر پشتم نشست

از غم نامردمي پشتم شکست

 

نویسنده: محمد تیس تیس ׀ تاریخ: سه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ تیس تیس خوش آمدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , tistis.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM